اینک و به دنبال انواع پرسش ها در باب ارزش یابی و تعیین تکلیف با متون و محتویات تورات و انجیل های امروزین که در دست کشیش و خاخام می چرخد، سرانجام و ناگزیر و یک بار برای همیشه خواهنده را به دقت در اشاره ای دعوت می کنم که تکلیف مسلمین را با اهل کتاب پیشین و مشرکین مطرودی روشن می کند که در حال حاضر به عنوان دو تجمع دینی، معابد و متونی را در اختیار دارند که معلوم نیست توصیه های چه کس را تکلیف می کنند، هرچند عوارض اخلاقی بروز کرده در پستوهای شنود اعتراف مؤمنین نوجوان، تا حدودی به جان مایه این یادداشت کمک خواهدکرد که می خواهد نشان دهد در پی فک اعتبار و دست بردگی و در نتیجه تعطیل متون تورات و انجیل نازل شده نخستین، اینک یهود و نصاری بدون متن راه نما به دوران جاهلیت ماقبل نزول تورات و انجیل بازگشته اند. چنان که اکنون با مختصر رجوعی به سفر پیدایش تورات با خداوندی آشنا می شویم که گویی قصد تمسخر ایمان آوردگان به هر دینی را دارد. اگر کشیشان امروز خود را در نحوه رفتار و برداشت از رمه نوجوان خداوند آزاد میبینند، پس لازم دیده اند که شخص خداوند را هم در تورات های جدید و دست نویس کنیسه، به شکل نیازهای خود درآورند.
«و واقع شد که چون آدمیان شروع کردند به زیاد شدن بر روی زمین و دختران برای ایشان متولد گردیدند، پسران خدا دختران آدمیان را دیدند که نیکو منظرند و از هر کدام که خواستند، زنان برای خود میگرفتند.» (پیدایش، 6 : 1 ــ2)
متن بالا سایه ای از کتاب اول اسفار خمسه است که زاد و ولد و زیبایی دختران انسان بر زمین را اسباب وسوسه پسران خدا میگوید که آسمان را به طلب وصال و بهره وری از آنان ترک می کنند. اگر برای تورات های کنونی اندک اصالتی به عنوان نخستین کتاب نازل شده از آسمان قائل شویم، پس پذیرفته ایم که آن کتاب از آغاز به یکتاپرستی دعوت نمی کرده و برای خداوند فرزندان ذکور قائل بوده است و چون قرآن بر آسمانی بودن و سلامت متون تورات و انجیل به زمان دعوت پیامبر گواهی می دهد، پس جز این نیست که این پسران چشم چران خداوند به دنبال تحریر جدید و اخیر انجیل و تورات و تحول تشرف به شرک نزد خاخام و کشیش پدید آمده اند!
«وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ فَاحْکُم بَیْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ...و ما این کتاب حق را به سوى تو فرستادیم که کتاب هاى پیشین را تصدیق می کند و حاکم بر آن هاست. پس میان آنان بر وفق آن چه خدا نازل کرده حکم کن...» (مائده، 48)
آیا ممکن است خداوند در قرآن، تورات و انجیلی را تصدیق کرده باشد که او را صاحب پسران می گویند؟! چنین توجهی به مورخ جواز می دهد تا بار دیگر اعلام کند تورات و انجیل های کنونی هیچ ارتباطی با نازل شده های آسمانی و اصلی ندارد و برای رفع نیازهای امروزین کنیسه و کلیسا تراشیده شده اند.
«خداوند به ابرام گفت: "اکنون تو چشمان خود را برافراز و از مکانی که در آن هستی، به سوی شمال و جنوب و مغرب و مشرق بنگر. زیرا تمام این زمین را که می بینی به تو و ذریت تو تا به ابد خواهم بخشید و ذریت تو را مانند غبار زمین گردانم. چنان که اگر کسی غبار زمین را تواند شمرد ذریت تو نیز شمرده شود. برخیز و در طول و عرض زمین گردش کن، زیرا که آن را به تو خواهم داد" و ابرام خیمه خود را نقل کرده روانه شد و در بلوطستان ممری که در حبرون است ساکن گردید و در آن جا مذبحی برای یهوه بنا نهاد.» (پیدایش، 14:13ــ 18)
«و واقع شد که چون آفتاب غروب کرده بود و تاریک شد، تنوری پر دود و چراغی مشتعل از میان آن پاره ها گذر نمود. در آن روز خداوند با ابرام عهد بست وگفت: "این زمین را از نهر مصر تا به نهر عظیم، یعنی نهر فرات به نسل تو بخشیدهام."» (عهد عتیق، پیدایش، 17:15ــ 18)
اینک هر مسلمانیکه متن فوق را برداشته از تورات نخستین و نازل شده می پندارد، موظف است برای تحقق این بخشندگی های الهی سر و جان بفشاند، سند مالکیت سراسر بین النهرین را به نام قوم یهود صادر کند و با مردم فلسطین بستیزد که مانع اجرای حکم الهی واگذاری بخشی از بین النهرین به قوم یهود شده اند و می شوند!؟
«زیرا هرآینه به شما می گویم تا آسمان و زمین زائل نشود، همزه یا نقطه ای از تورات هرگز زائل نخواهد شد تا همه واقع شود. پس هرکس کوچک ترین این احکام را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد در ملکوت آسمان کم ترین شمرده شود. اما هرکس عملکند و تعلیم دهد، او در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد.» (متی، 18 و19)
«لیکن آسان تر است که آسمان و زمین زائل شود، از آن که یک نقطه از تورات ساقط گردد.» (لوقا 16، آیه 17)
این هم تأییدیه انجیل در سلامت تورات، زیرا که سرمایهگذاری برای گسترده کردن اشغال و جنایت و غارت در جهان، نزد کنیسه و کلیسا مشترک است. (برآمدن مردم۱، هواخوری۷)